جدول جو
جدول جو

معنی دندون غرچه - جستجوی لغت در جدول جو

دندون غرچه
دندان کروچه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ غِ رِچْ چَ / چِ غِ چَ / چِ)
دندان خایی. احزاز. حریق. ساییده شدن دندانهای زبرین و زیرین به یکدیگر چنانکه دندانهای صاحب کرم معده در خواب و مانند آن. عمل فشرده شدن یا فشردن دندانها بر یکدیگر و برآمدن آواز از آن بر اثر خشم در بیداری و علامت کرم در معده، در خواب. در خراسان (گناباد) دندان غریچه گویند. (یادداشت مؤلف). دندان غروچه. دندان کروچه. صریرالاسنان. (از قانون ابن سینا).
- دندان غرچه رفتن بر، دندان ساییدن بر. تحدم. احتدام. (یادداشت مؤلف).
- دندان غرچه کردن، حرق. حروق. دندان ساییدن بر هم. دندان بسودن. (یادداشت مؤلف). رجوع به ترکیب بالا شود
لغت نامه دهخدا
(دَ قِ رِچْ چَ / چِ)
دندان غرچه. ساییدن دندانها با صدای چندش آور به یکدیگر (بیشتر در خواب و گاه در بیداری) بر اثر حملۀ مرضی یا بودن طفیلی و انگل در بدن. (از فرهنگ لغات عامیانه). رجوع به دندان غرچه شود
لغت نامه دهخدا
سوده شدن دندانها بهم فشردن و تماس متوالی و محکم دندانها بیکدیگر ساییدن دندانها بیکدیگر با انجام حرکات طرفی و همچنین قدامی خلفی
فرهنگ لغت هوشیار